بیتابیتا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

گل خوشرنگ بیتا

منم و دو دختر گل بیتا 10 ساله و مهتا 4 ساله

پنگول

سلام دختر گلم چند روز پیش با رضا کوچولو و مامانش رفتیم پنگول دیدیم....جالبه که از اولش یه دونه بادکنک سبز جلوی صحنه دیدی که باعث شد کل برنامه فقط بگی من اون بادکنک سبزه رو میخوام...و اصلا حواست به پنگول نبود....ما ساعت 4 بعد از ظهر رفتیم و ساعت 6 جناب پنگول تشریف آوردند...اولش خیلی ذوق زده شدی ولییییییییییییییییییییی امان از این بادکنک سبز که آخرش هم به ما نرسید و مجبور شدم برات از بیرون بخرم....بعد از برنامه هم تا شب گریه میکردی که من میخوام برم خونه پنگول....دیوونه مون کردی... دختر شیرینم انقدر شیرین زبون شدی که بعضی اوقات دوست دارم بخورمت... داشتم با خاله حرف میزدم... - مامان کیه؟ -خاله -چی میگه؟ -؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ -چه ...
6 ارديبهشت 1392

تولدت مبارک عزیزم

دختر کوچولوی من تولدت مبارک عزیزم.یادش به خیر ..همچین روزی دنیای کوچیک و دو نفره ی من وبابایی رو بزرگ کردی و پر از شادی.برات از خدا سلامتی می خوام...دوست دارم و باز هم تولدت مبارک... این عکس کادوی شماست که فعلا محرمانه ست تا بعد از تولد       ...
1 شهريور 1391

قدو وزن

دختر قشنگم برای قد وزن بردمت دکتر.وزنت که همون بود.اما قد کشیده بودی. دکتر گفت که تا دو سالگی باید بتونی تنهایی غذا بخوری که من نمیزاشتم. بهت میگم این میمونه چیکار میکنه  اداش رو در میاری. بیتا و نماز...یا به قول خودش ا... ا... بابایی برات شکل میکشید و شما توش رو پر میکردی.آخرش یک مستطیل باریک کشید شما هم فقط یک خط کشیدی.بعد فقط یک خط کشید...شما هم پر رنگش کردی. و طبق معمول خودت رو خوشگل کردی عزییییییییییییییییییییییییییییییزمی ...
1 شهريور 1391

دخترم بزرگ شده

با هم میریم سر یخچال ..میگم خرما میخوری...میگی بله...بعد یه دونه بهت  میدم..میگی دو...یعنی دوتا بعد میگیری و میری سراغ سی دی هات که همیشه توی دستتن.می  شماریشون..از دو شروع میکنی.دو سه چهار پنج ..شش...نه ..ده.هفت هم هر  وقت یادت بود میگی. همه ی کتابات رو از کمد در میاری.تقریبا همه ی شعراش رو بلدی ولی کامل نمیتونی بگی..بعد هم همه رو خودت جمع میکنی میزاری توی کمدت. شب که با هم میخوایم بخوابیم..من اول کنار تو میخوابم...خودت نانایتو (به قول خودت) کوک میکنی و بعد چراغ خواب رو روشن میکنی...منم خودم رو میزنم به خواب تا تو زودتر بیای...بعد که کنارم خوابت برد میرم سر جام میخوابم ...اونوقته که با خودم فکر میکنم خدایا...دخترم کی ای...
1 شهريور 1391

اولین نقاشی های بیتا

دختر گلم امروز یک ماه کشیدی و آب....نمدونم منظورت از این نقطه ها قطراتشند..یا حست از آب اینه؟؟ اینم شما و عکس کتابت که هر موقع بهش میرسی بیسکوئیت می خوای.   اینجا هم مومو اخمو شدی ...
1 شهريور 1391

تولد کفشدوزکی بیتا

="http://kakhk2pix.blogfa.com/"> دختر قشنگم دیروز تولدت با یک ماه تاخیر بود.به خودم که خیلی خوش گذشت.انشا... که به همه خوش گذشته  باشه....شب خوبی بود...و..بالاخره کادوی کفشدوزکی بابا:::   بیتا و کیک همشکل دامنش... عکس افتخاری ... بیتا و نانای... بیتا و عصرونه... ودیگه آخراش...با آبجی... اینم آخره آخرش...شیطونی     ...
1 شهريور 1391

نوشهر

دختر قشنگم بیتا یک سفر دو روزه نوشهر رفتیم.مثل همیشه از آب بازی لذت بردی.هوای شرجی شب یک کم اذیتت کرد اما در کل خستگی اثاث کشی از تنمون در اومد. دوروزه که از شیر گرفتمت.ماشا...خیلی خانمی عزیزم. ...
12 مرداد 1391