بیتابیتا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

گل خوشرنگ بیتا

منم و دو دختر گل بیتا 10 ساله و مهتا 4 ساله

تولدم مبارک

امروز روز تولدم بود ....چون بیتا دوست داشت عکس تولدش رو شبکه هدهد نشون بد...منم براش فرستادم تا امروز نشون بده.........خیلی مزه میده این کارااااااااااااااااااااااا ...
13 ارديبهشت 1392

عید92

د ختر قشنگم عید نوروز مبارک امروز اولین سالی هست که تخم مرغ عید رو تو با دستای کوچولوت رنگ کردی...ماشا...خیلی هم شیرین زبون شدی...بدتر این که فهمیدی با بوس کردن جای زخمها خوب نمیشه و....از این چیزها....تا بابا بغلت میکنه یه بوس بهش رشوه میدی که دیگه پایین نزارتت... هر چیزی رو که خودت دوست داری انجام بدی میای از من میپرسی که مثلا مامان دوست داری من برم پیش بابا...یا دوست داری با هم بریم بیرون.... بعضی اوقات یک حرفهایی میزنی که انقدر کامل و با جزئیاته دهنم باز میمونه. امسال اصلا نفهمیدم چطوری عید تموم شد...اول که رفتیم کاشان و ابیانه و... بعد هم رفتیم شمال ...
13 ارديبهشت 1392

مامان خانم خوشگله

مامان خانم خوشگله!!!!!!!!!!اسم منه دیگه................تو اینجوری صدام میکنی....منم کیف میکنم... بهت میگیم :اسم شما؟؟؟ میگی: ملنگی نمیدونم از کجا آوردیش این روزها گوشتکوب دستت میگیری آواز میخونی هی میای میگی مامان بگو قس تنطنیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دخترم دیگه بزرگ شده!!!!!!!!!!! باید زخمهات رو نشونش بدی تا زخمهاش یادش بره........چقدر زود بزرگ شدی مامان ...
13 ارديبهشت 1392

دختر تاجر من

عزیزم امروز به بابا گفتی بابا روسری من رو میخری....بابا هم به دونه صد تومانی به شما داد و روسری شما رو خرید...بعد گفتی کمه و خلاصه سه تا صد تومانی ازش گرفتی و روسری رو بهش فروختی... بعد هم با دست و دلبازی پولات رو بینمون پخش کردی خیلی خوابم میومد...روی تخت دراز کشیده بودم دلم میخواست بخوابم.اومدی گفتی مامان بیدار شو....گفتم دارم فکر میکنم.... حالا هی به همه میگی....همگی فکر کنید..... !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مامان بیسکوئیت دوست داری؟..... بله بیتا:تازه من ب دم خوشمزه ترم میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! راستی امروز پیجمون توی فیس بوک 100 تایی شد ...
13 ارديبهشت 1392

1000روزگی بیتا

سلام دختر گلم 1000 روز از روزی که اولین بار تو  رو دیدم گذشت....1000 ساله بشی عزیزم. امروز یک کیک کوچولو گرفتیم و رفتیم پارک جهان نما... در حال خاک بازی.... با دوربین اسباب بازیت داری از یک اردک عکس میندازی... در حال کتاب خوندن برای نی نی ها.... از بابا پرسیدی: بابا خونه عمو زنجیر باف کجاااااااااست؟ این روزها: گوشی من رو برمی داری خودت میری توی قسمت دور بین عکس میندازی ....بعد هم میری گالری و عکس ها رو به همه نشون میدی خودت قسمتpaint کامپیوتر رو باز میکنی و با رنگهای مختلف رنگ آمیزی میکنی. کاملا میتونی cd هات رو توی دستگاه بزاری و بقیه ی کارهاش رو ...
13 ارديبهشت 1392

پاندا

دختر گلم امروز بعد از اینکه بستنی ت رو خوردی ...چوبش رو انداختی توی سطل و رفتی روی تختت دراز کشیدی...بعدم به من گفتی مامان ساکت باش الان از توی سطل پاندا میخواد بیاد پیش من.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! امان از این تبلیغ های تلویزیون. بهت میگم عروسکت رو از روی زمین بردار میگی مامان دستم " بنده" نمیتونم. عاشق "دستت درد نکنه " های آخر غذاتم. ...
13 ارديبهشت 1392

بیسکوئیت مادر

از فرمایشات شما: مامان بیسکوئیت مادر بچه م داره......!!!!!!!!!!!!!!!!!! ............................................................... مامان این پرتقاله ا رو کی خریده؟ -بابا - دستش درد نکنه!!!!!!!!!!!! .......................................................... مامان یه چیز جالب بیار من ببینم چیه!!!!!!!!!!!!! .................................................... مامان کیه؟ -خاله -چی میگه؟ -هیچی - چه رنگیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - کی ؟ -خ اله .......................................... مامان این چیه؟ ...
6 ارديبهشت 1392