عید92
دختر قشنگمعید نوروز مبارک
امروز اولین سالی هست که تخم مرغ عید رو تو با دستای کوچولوت رنگ کردی...ماشا...خیلی هم شیرین زبون شدی...بدتر این که فهمیدی با بوس کردن جای زخمها خوب نمیشه و....از این چیزها....تا بابا بغلت میکنه یه بوس بهش رشوه میدی که دیگه پایین نزارتت...
هر چیزی رو که خودت دوست داری انجام بدی میای از من میپرسی که مثلا مامان دوست داری من برم پیش بابا...یا دوست داری با هم بریم بیرون....
بعضی اوقات یک حرفهایی میزنی که انقدر کامل و با جزئیاته دهنم باز میمونه.
امسال اصلا نفهمیدم چطوری عید تموم شد...اول که رفتیم کاشان و ابیانه و...
بعد هم رفتیم شمال
بعد هم سیزده بدر 3تایی رفتیم بیرون ...آخه فامیل خسته ی شمال بودن!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی