بیتابیتا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

گل خوشرنگ بیتا

منم و دو دختر گل بیتا 10 ساله و مهتا 4 ساله

یک نامه به دخترگلم.

1390/9/24 23:38
نویسنده : مهناز
280 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم بیتا جون

دوست دارم بدونی که من وبابایی خیلی دوست داریم و دوست دارم بدونی که این عمر خیلی سریع میگذره. اصلا دوست ندارم که گول شمارش سالها رو بخوری.انگار همین دیروز بود که مادرم برای من یک چادر حریر سفید دوخت و با هم مسجد رفتیم. اما از اون رو 26 سال میگذره که اصلا نفهمیدم چه طوری گذشت.بهت نمیگم خوب باش یا موفق باش ویا... اما میگم دوست دارم وقتی یک روز به پشت سرت نگاه کردی از زندگی که داشتی لذت ببری و برای هیچ چیز پشیمون نباشی. دوست دارم تا وقتی با همیم روزهای شادی با هم داشته باشیم.میدونم یک روزی مثل امروز برف میادو من نیستم که با هم بریم پشت پنجره تا با هم نگاه کنیم.انشاا...که اونروز دورت پر باشه از آدمهایی که دوستت دارند.

یادت باشه که روزی که پیر شدی حتما به این وبلاگ سر بزنی تا یادت بیفته خدا سر پیری توانایی های ما رو نمی گیره بلکه ما اولش بدون همه ی اینها به دنیا میایم بعد برای یک مدت به ما داده میشه و دوباره پس گرفته میشه.

باید بدونی که تو یک ساله ونیمه درست مثل مامان بزرگ 85 سالم میشینی وبلند میشی. مثل اون دندون نداری و البته خیلی بهتر از اونی  و خدا رو شکر سالم.آخه تو بهاری و اون زمستون....تو سلامی و اون ...هردفعه که میبینمش فکر می کنم شاید آخرین دیداره.

شاید یک روز بهم بگی چرا خواهر یا برادری نداری.... اما بدون که خدا نباید بزاره آدم تنها بمونه وگرنه تعداد زیاد مهم نیست ...

از خدا می خوام که کمک کنه مادر خوبی باشم و خودش تو رو حفظ کنه عزیزم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)