یک روز بارانی
از صبح که بلند شدم صدای دلنشین بارون میاد .بیتا هم از صبح که بلند شده یک راست تاپش رو نشون داده . داره تاپ می خوره. دیروز توی صف بانک یک دختر کوچولو اومد کتار بیتا و گفت شبیه دوستم مریمه. پیش خودم گفتم دوست.راستی چه جالبه که دختر من هنوز دوست نداشته . یعنی اولین دوستش کیه؟.اسمش چیه.؟ چقدر تکرار باعث شده خیلی چیزهارو فراموش کنیم.من اولین دوستم کی بوده؟ دلم برای بعضی چیزها خیلی تنگ شده . خوش به حال اون کسایی که توی خونه های ویلایی زندگی میکنند. یک روز به یاد آپارتمان نشین ها توی حیاط پشه بند بزنید وتا صبح ستاره هارو نگاه کنید. (به یاد بچگی). یادش بخیر خاک بازی ها و آب بازی های توی حیاط اینم یک عکس از بابایی و عمو محسن وقتی ...
نویسنده :
مهناز
10:33