تعطیلات آخر هفته
دختر نازنینم بیتا
این روزها که مدرسه میری خیلی شیطون تر شدی...خدا رو شکر با مشکلات مدرسه کنار اومدی و داری از شیرینی هاش لذت میبری.... حتی برای ساعتی که خونه هستی هم برنامه داری و این باعث شده قدر چیزهایی که داری و بیشتر بدونی...مخصوصا به قول خودت تعطیلات آخر هفته ت.
عصر جمعه به من گفتی بیا با هم بشینیم توی بالکن...اولش نمیخواستم بیام ...بعد گفتی مامان ببین من تعطیلاتم داره تموم میشه بیا با هم توی بالکن بشینم صحبت کنیم....
و کلی از مدرسه و دوستات تعریف کردی....البته کلا دوست داری با بابات در این موردها صحبت کنی...
کلاس بلز رفتن رو دوست داری اما کمتر از قبل کار میکنی....از وقتی مدرسه شروع شده کلاس باله هم نرفتی...اما حیفه بعد از سه سال ولش کنی...همین کلاس باله باعث شده توی زنگ ورزش بدرخشی عزیزم....پس بهتره این یک روز توی هفته رو بری...از آبان انشا@
منم صبحها که شما رو میزارم مدرسه میرم پارک و ورزش میکنم...بعد هم کار خونه و ناهار...ساعت 1.5 هم میام دنبالت.
خدا رو شکر برای همه ی چیزهای خوبی که به من داد.