آخرینهای امسال
دختر گلم
این شاید آخرین مطلب امسال باشه...دیشب چهارشنبه سوری بود و خاله اینها شام اینجا بودند... با بابایی و عمو و آبجی رفتی بیرون و حسابی آتیش سوزوندید... بابایی میگفت از ترقه خیلی خوشت اومده بوده...چشممون روشن...
ماشاا.... حسابی حرف میزنی..من که نمیدونم چی میگی...شیر دادن یک کم سخت شده... از وقتی تصمیم گرفتم کمش کنم بدتر میچسبی..اینم از دسته گلات خرگوش من...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی